علمی ؛آموزشی؛ مذهبی؛فرهنگی

طراح وبلاگ : صادقی دبیر زبان انگلیسی دبیرستان راه زینب

طراح وبلاگ : صادقی دبیر زبان انگلیسی دبیرستان راه زینب

چرا جسد بعضی افراد پس از مرگ در قبر نمی پوسد؟

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۱ ب.ظ

نقل از سایتhttp://forum.bidari-andishe.ir

در اثر ارتباط روح با بدن و تأثیر طهارت روح و درجه تقوی در بدنی که حکم لباس برای روح دارد بعضی از بدن هایی که در میان قبر است، تر و تازه می مانند.

 نپوسیدن بدن پیامبران و ائمه طاهرین(علیه السلام) و اولیای خدا و بعضی از اخیار و ابرار در قبر در اثر همین ارتباط موضوعی است که در بعضی از روایات به آن اشاره شده است. (لازم به ذکر است نپوسیدن در جایی معنا دارد که شرایط فساد و تخریب جسد فراهم بوده، نه در یخها و جسدهای نمکی یا مومیایی) نپوسیدن بدن پیامبران و ائمه طاهرین و اولیای خدا و بعضی از اخیار و ابرار در قبر ارتباط اجساد آنهاست با بدن و صورت مثالی آنهاست در عالم برزخ.

 در بعضی از مقابری که بطور سرداب حفر شده و جنازه ها را در آن سرداب پهلوی یکدیگر قرار میدهند، دیده شده است که جنازه بعضی از علماء بالله پس از مرور نیم قرن تازه است. البته مقام روح و نفس غیر از بدن است؛ جنازه میخواهد در قبر بپوسد یا نپوسد، بدن لباسی است که کنده شده است و روح در مقام شامخ خود متنعم به نعم الهیه است. و اگر فرض شود بدن قطعه قطعه شود یا سوخته گردد و خاکسترش را به باد دهند یا به دار آویزند و چندین سال بر فراز دار بماند و کهنه گردد و کبوتر در شکم میت لانه بگذارد، چنانچه بدن فقیه و متکلم اسلام قاضی نورالله شوشتری را در زیر شلاق های خاردار ریز ریز کردند، و بدن فقیه عالیقدر اسلام شهید اول را به دار آویختند و سپس سوزاندند و خاکسترش را به باد دادند، و بدن حضرت زیدبن علی بن الحسین را چهار سال بر بالای چوبه دار نگاه داشتند؛ ولی با همه این احوال به اندازه سر سوزنی از ثواب های آن متوفی کم نخواهد شد بلکه بواسطه ارتباط برزخ با بدن مثالی، همین وقایع ممکنست موجب إعلاء درجه و ترفیع مقام آن شهیدان راه حق و ولایت گردد. ولی با همه این احوال بدن هائی که در میان قبر است ممکن است نپوسد، و درجه تقوی و طهارت روح تأثیر در این لباس داخل قبر افتاده نموده و او را تازه نگاهدارد. ضمنا در باره نپوسیدن اجساد، در قرآن کریم شواهدی وجود دارد، مثل داستان اصحاب کهف و «عزیر» پیامبر که صد سال پس از مردنش، خداوند او را زنده کرد تا به او نشان دهد که مردگان را چگونه زنده می کند، و شگفت آنکه غذای عزیر هم در این صد سال تغییر نکرده و نپوسیده بود: فانظر الی طعامک و شرابک لم یتسنه(بقره، آیه 259) به غذا و نوشیدنیت بنگر که از بین نرفته و فاسد نشده است.

 نبش قبر حر(رحمة الله علیه) توسط شاه اسماعیل هنگامی که شاه اسماعیل صفوی به کربلا مشرف شد نخست به زیارت سالار شهیدان رفت و آنگاه حضرت ابوالفضل علیه السلام و دیگر شهدای کربلا علیهم السلام را زیارت نمود. اما به زیارت حر، آن آزاده روزگار که قبرش با قبر سالارش فاصله دارد، نرفت. پرسیدند: « چرا؟» استدلال کرد که اگر توبه او پذیرفته شده بود از سالارش حسین علیه السلام دور نمی ماند. توضیح دادند که: « شاها ! از آنجایی که او در سپاه یزید فرمانده لشکر بود و آشنایانی داشت پس از شهادت در راه حق و در یاری حسین علیه السلام بستگانش بدن او را با تلاش و با اصرار بسیار از میدان جنگ خارج ساختند ودر اینجا به خاک سپردند.» شاه گفت: « من می روم با این شرط که دستور دهم قبر او را بشکافند و درون قبر را بنگرم اگر شهید باشد نپوسیده است و برای او مقبره می سازم. در غیر این صورت دستور تخریب قبرش را صادر خواهم کرد. » پس از این تصمیم به همراه گروهی از علما، سران ارتش و ارکان دولت خویش، کنار قبر حر آمدند و دستور نبش قبر را صادر کرد. هنگامی که قبر گشوده شد شگفت زده شدند چرا که دیدند پیکر به خون آغشته آن آزاده قهرمان پس از گذشت بیش از یک هزار سال صحیح و سالم است. زخمهای بی شمار گویی تازه وارد آمده و دستمالی نیز که سالارش حسین علیه السلام بر فرق او بسته و مدال بزرگی است بر پیشانی دارد. شاه اسماعیل گفت: « این دستمال از امام حسین علیه السلام است و برای ما مایه برکت و پیروزی بر دشمنان و مایه شفای بیماران. به همین جهت با دست خویش آن را باز کرد و دستمال دیگری بست اما به مجرد باز کردن آن دستمال، خون جاری شد و هرگونه کوشش برای متوقف ساختن آن بی حاصل ماند. به ناچار شاه همان دستمال را بر سر حر بست و گوشه ای از آن را به عنوان تبرک برداشت و خون هم متوقف شد. به همین جهت دستور داد برای او مقبره ساختند و مردم را به زیارت ایشان فراخواند.

 مثال دیگر:آیت الله قزوینی پس از مدت 17 سال از درگذشت آن عالم ربانی که از سخنرانان و پیرغلامان أبا عبدالله الحسین (علیه السلام) بود، در طول این مدت جسد آن مرحوم و نیز کفن وی کاملا سالم مانده و گویا تنها چند ساعت از خاکسپاری وی گذشته است.

 شیخ صدوق (رحمة الله علیه) این عالم جلیل همین ابن بابویه ای است که در جنوب طهران در راه حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) مدفون است و پس از حضرت عبدالعظیم و امامزاده حمزه، طهرانی ها در پناه او به سر می برند. سابقا یک بقعه مختصر و متروکی داشته است، و در زمان فتحعلی شاه قاجار که باران شدت پیدا می کند در قبر ایشان شکافی پدیدار می شود و افرادی که برای تعمیر می روند، می بینند که یک سردابی است و و یک آدم خوابیده است و بدن سالم به تمام معنی. خبر را به طهران می آورند و به گوش فتحعلی شاه می رسد و او با جماعتی از علماء و اعیان حرکت می کند به سمت ابن بابویه، و شاه می خواهد خودش برود داخل سرداب و جنازه صدوق را ببیند بزرگان مانع می شوند و می گویند: شما نروید دیگران بروند و برای شما خبر بیاورند. فتحعلی شاه خودش وارد نمی شود، یکی پس از دیگری علماء و اعیان داخل می شوند و خبر می آورند و اخبار همه متفقا این بود که یک آقایی خوابیده است، کفن شده بوده است ولی کفنش ریخته و بدنش عریان عریان، فقط در روی عورت او به شکل ساتری عنکبوت تار تنیده است. و روی کفن ریخته شده و پودر شده، یک چیزی است مثل طناب پیچیده دور بدنش و گویا از همان ریسمان هایی است که دور کفن روی بدن می پیچیده اند. این بدن بلند قامت و بسیار خوش هیکل و زیباست، محاسنش حنایی است و دستهایش حنایی و کف پایش حنایی است و به ناخنش زردی رنگ حنا موجود است. این واقعه در سنه 238 هجری قمری اتفاق افتاده است یعنی 1158 سال قبل، چون اکنون در ماه رمضان سنه 1396 هجری میباشیم. فتحعلی شاه دستور می دهد آن سوراخ را بگیرند، و این قبه و بارگاه فعلی را بر مزار او بنا می کند. این مطلب را ما در اینجا از «روضات الجنات» خوانساری و «تنقیح المقال» مامقانی و «قصص العلمآء» تنکابنی و «فؤاید الرضویه» قمی نقل کردیم. آقا سید محمد باقر خونساری در «روضات» می نویسد: بعضی از افرادی که خودشان در معیت فتحلی شاه رفته بودند، به اصفهان آمده و برای بعضی از اساتید ما قضیه را شرح دادند. و شیخ عبدالله مامقانی در «تنقیح» می نویسد: مرحوم آقا سید ابراهیم لواسانی که ساکن طهران بود و خودش داستان را عیانا مشاهده نموده بود، در چهل سال پیش برای من نقل کرد که من خودم دیده ام. و مامقانی می گوید: این قضیه در نزد من جای تردید نیست. از زمان شیخ صدوق تا حال 1015 سال است و تا زمان کشف این واقعه 857 سال می گذرد.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی