علمی ؛آموزشی؛ مذهبی؛فرهنگی

طراح وبلاگ : صادقی دبیر زبان انگلیسی دبیرستان راه زینب

طراح وبلاگ : صادقی دبیر زبان انگلیسی دبیرستان راه زینب

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است


نقل از ویکی پدیا
بیماری آلزایمر (به انگلیسی: Alzheimer's disease) که به اختصار آلزایمر خوانده می‌شود، یک نوع اختلال عملکرد مغزی است که بتدریج توانایی‌های ذهنی بیمار تحلیل می‌رود. بارزترین تظاهر زوال عقل اختلال حافظه‌است. اختلال حافظه معمولاً بتدریج ایجاد شده و پیشرفت می‌کند. در ابتدا اختلال حافظه به وقایع و آموخته‌های اخیر محدود می‌شود ولی بتدریج خاطرات قدیمی هم آسیب می‌بینند. بیمار پاسخ سئوالی را که چند لحظه قبل پرسیده‌است فراموش می‌کند و مجدداً همان سؤال را می‌پرسد. بیمار وسایلش را گم می‌کند و نمی‌داند کجا گذاشته‌است. در خرید و پرداخت پول دچار مشکل می‌شود و نمی‌تواند حساب دارائیش را نگه دارد. بتدریج در شناخت دوستان و آشنایان و نام بردن اسامی آنها نیز مشکل ایجاد می‌شود. کم‌کم مشکل مسیر یابی پیدا شده و اگر تنها از منزل بیرون برود ممکن است گم شود. در موارد شدیدتر حتی در تشخیص اتاق خواب، آشپزخانه، دستشویی و حمام در منزل خودش هم مشکل پیدا می‌کند. بروز اختلال در حافظه و روند تفکر سبب آسیب عملکردهای اجتماعی و شخصی بیمار شده و در نتیجه ممکن است سبب افسردگی، عصبانیت و پرخاشگری بیمار شود. یکی از مشکلات زوال عقل بروز توهم و هذیان است. مثلاً بیمار فکر کند همسرش به وی خیانت کرده‌است و یا همسایگان و پرستارش قصد آسیب رساندن و توطئه علیه وی را دارند. بیمار ممکن است به فرزندانش بدبین شود. گاهی اوقات بیمار افرادی را مثلاً والدین فوت شده یا اقوام را که نیستند و حضور ندارند می‌بینند. در موارد شدید بیمار برای انجام کارهای اولیه شخصی نیاز به کمک پیدا می‌کند و ممکن است توانایی کنترل ادرار و مدفوع را هم از دست دهد. بیمار دچار زوال عقل ممکن است در تکلم و یافتن کلمات مناسب مشکل پیدا کند و در نتیجه کم حرف و گوشه گیر شود. در موارد پیشرفته تر بیمار آگاهیش را نسبت به بیماری از دست داده و نمی‌داند دچار ناتوانی در انجام برخی کارها است و ممکن است کارهای خطر ساز انجام دهد. بتدریج ممکن است توانایی حرکتی بیمار هم دستخوش آسیب شده و مکرراً تعادلش را از دست داده زمین بخورد. آلزایمر رایج‌ترین شکل زوال عقل است. علائم این بیماری با از دست دادن قدرت حفظ اطلاعات بخصوص حافظهٔ موقت در دوران پیری آغاز شده و به‌تدریج با از دست دادن قدرت تشخیص زمان، افسردگی، از دست دادن قدرت تکلم، گوشه‌گیری و سرانجام مرگ در اثر ناراحتی‌های تنفسی به پایان می‌رسد. مرگ پس از پنج تا ده سال از بروز علائم اتفاق می‌افتد؛ اما بیماری حدود بیست سال قبل از ظهور علائم آغاز شده‌است. این بیماری با از دست رفتن سیناپسهای نورونها در برخی مناطق مغز، نکروزه[۱] شدن سلول‌های مغز در مناطق مختلف سیستم عصبی، ایجاد ساختارهای پروتئینی کروی شکلی به نام پلاک‌های پیری (SP) در خارج نورون‌های برخی مناطق مغز و ساختارهای پروتئینی رشته‌های به نام NFT در جسم سلولی نورون‌ها، مشخص می‌شود. این بیماری علاج‌ناپذیر را اولین بار روانپزشک آلمانی به نام آلویز آلزایمر[۲] در سال ۱۹۰۶ میلادی معرفی کرد. غالباً این بیماری در افراد بالای ۶۵سال بروز می‌یابد؛ گر چه آلزایمر زودرس (با شیوع کمتر) ممکن است زودتر از این سن رخ دهد. در سال ۲۰۰۶ میلادی ۲۶٫۶ میلیون نفر در جهان به این بیماری مبتلا بودند و پیش‌بینی می‌شود که در سال ۲۰۵۰ میلادی از هر ۸۵ نفر یک مبتلا به آلزایمر وجود داشته باشد. روز جهانی آلزایمر: همه ساله روز ۲۱ سپتامبر یا ۳۰ شهریور به مناسبت روز جهانی آلزایمر در دنیا مراسم و همایش‌های مختلف برگزار می‌شود. شعار سال ۲۰۰۸ این روز (No time to lose) است، به این معنی که زمانی برای تلف کردن نداریم. پنج درصد جمعیت ۶۵ ساله و بالاتر به بیماری آلزایمر متوسط تا شدید مبتلا هستند و این در حالیست که ۱۰ تا ۱۵ درصد سالمندان در همین گروه سنی از بیماری آلزایمر خفیف رنج می‌برند.
۰ نظر ۲۹ تیر ۹۵ ، ۲۲:۳۱

نقل از سایتhttp://forum.bidari-andishe.ir

در اثر ارتباط روح با بدن و تأثیر طهارت روح و درجه تقوی در بدنی که حکم لباس برای روح دارد بعضی از بدن هایی که در میان قبر است، تر و تازه می مانند.

 نپوسیدن بدن پیامبران و ائمه طاهرین(علیه السلام) و اولیای خدا و بعضی از اخیار و ابرار در قبر در اثر همین ارتباط موضوعی است که در بعضی از روایات به آن اشاره شده است. (لازم به ذکر است نپوسیدن در جایی معنا دارد که شرایط فساد و تخریب جسد فراهم بوده، نه در یخها و جسدهای نمکی یا مومیایی) نپوسیدن بدن پیامبران و ائمه طاهرین و اولیای خدا و بعضی از اخیار و ابرار در قبر ارتباط اجساد آنهاست با بدن و صورت مثالی آنهاست در عالم برزخ.

 در بعضی از مقابری که بطور سرداب حفر شده و جنازه ها را در آن سرداب پهلوی یکدیگر قرار میدهند، دیده شده است که جنازه بعضی از علماء بالله پس از مرور نیم قرن تازه است. البته مقام روح و نفس غیر از بدن است؛ جنازه میخواهد در قبر بپوسد یا نپوسد، بدن لباسی است که کنده شده است و روح در مقام شامخ خود متنعم به نعم الهیه است. و اگر فرض شود بدن قطعه قطعه شود یا سوخته گردد و خاکسترش را به باد دهند یا به دار آویزند و چندین سال بر فراز دار بماند و کهنه گردد و کبوتر در شکم میت لانه بگذارد، چنانچه بدن فقیه و متکلم اسلام قاضی نورالله شوشتری را در زیر شلاق های خاردار ریز ریز کردند، و بدن فقیه عالیقدر اسلام شهید اول را به دار آویختند و سپس سوزاندند و خاکسترش را به باد دادند، و بدن حضرت زیدبن علی بن الحسین را چهار سال بر بالای چوبه دار نگاه داشتند؛ ولی با همه این احوال به اندازه سر سوزنی از ثواب های آن متوفی کم نخواهد شد بلکه بواسطه ارتباط برزخ با بدن مثالی، همین وقایع ممکنست موجب إعلاء درجه و ترفیع مقام آن شهیدان راه حق و ولایت گردد. ولی با همه این احوال بدن هائی که در میان قبر است ممکن است نپوسد، و درجه تقوی و طهارت روح تأثیر در این لباس داخل قبر افتاده نموده و او را تازه نگاهدارد. ضمنا در باره نپوسیدن اجساد، در قرآن کریم شواهدی وجود دارد، مثل داستان اصحاب کهف و «عزیر» پیامبر که صد سال پس از مردنش، خداوند او را زنده کرد تا به او نشان دهد که مردگان را چگونه زنده می کند، و شگفت آنکه غذای عزیر هم در این صد سال تغییر نکرده و نپوسیده بود: فانظر الی طعامک و شرابک لم یتسنه(بقره، آیه 259) به غذا و نوشیدنیت بنگر که از بین نرفته و فاسد نشده است.

 نبش قبر حر(رحمة الله علیه) توسط شاه اسماعیل هنگامی که شاه اسماعیل صفوی به کربلا مشرف شد نخست به زیارت سالار شهیدان رفت و آنگاه حضرت ابوالفضل علیه السلام و دیگر شهدای کربلا علیهم السلام را زیارت نمود. اما به زیارت حر، آن آزاده روزگار که قبرش با قبر سالارش فاصله دارد، نرفت. پرسیدند: « چرا؟» استدلال کرد که اگر توبه او پذیرفته شده بود از سالارش حسین علیه السلام دور نمی ماند. توضیح دادند که: « شاها ! از آنجایی که او در سپاه یزید فرمانده لشکر بود و آشنایانی داشت پس از شهادت در راه حق و در یاری حسین علیه السلام بستگانش بدن او را با تلاش و با اصرار بسیار از میدان جنگ خارج ساختند ودر اینجا به خاک سپردند.» شاه گفت: « من می روم با این شرط که دستور دهم قبر او را بشکافند و درون قبر را بنگرم اگر شهید باشد نپوسیده است و برای او مقبره می سازم. در غیر این صورت دستور تخریب قبرش را صادر خواهم کرد. » پس از این تصمیم به همراه گروهی از علما، سران ارتش و ارکان دولت خویش، کنار قبر حر آمدند و دستور نبش قبر را صادر کرد. هنگامی که قبر گشوده شد شگفت زده شدند چرا که دیدند پیکر به خون آغشته آن آزاده قهرمان پس از گذشت بیش از یک هزار سال صحیح و سالم است. زخمهای بی شمار گویی تازه وارد آمده و دستمالی نیز که سالارش حسین علیه السلام بر فرق او بسته و مدال بزرگی است بر پیشانی دارد. شاه اسماعیل گفت: « این دستمال از امام حسین علیه السلام است و برای ما مایه برکت و پیروزی بر دشمنان و مایه شفای بیماران. به همین جهت با دست خویش آن را باز کرد و دستمال دیگری بست اما به مجرد باز کردن آن دستمال، خون جاری شد و هرگونه کوشش برای متوقف ساختن آن بی حاصل ماند. به ناچار شاه همان دستمال را بر سر حر بست و گوشه ای از آن را به عنوان تبرک برداشت و خون هم متوقف شد. به همین جهت دستور داد برای او مقبره ساختند و مردم را به زیارت ایشان فراخواند.

 مثال دیگر:آیت الله قزوینی پس از مدت 17 سال از درگذشت آن عالم ربانی که از سخنرانان و پیرغلامان أبا عبدالله الحسین (علیه السلام) بود، در طول این مدت جسد آن مرحوم و نیز کفن وی کاملا سالم مانده و گویا تنها چند ساعت از خاکسپاری وی گذشته است.

 شیخ صدوق (رحمة الله علیه) این عالم جلیل همین ابن بابویه ای است که در جنوب طهران در راه حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) مدفون است و پس از حضرت عبدالعظیم و امامزاده حمزه، طهرانی ها در پناه او به سر می برند. سابقا یک بقعه مختصر و متروکی داشته است، و در زمان فتحعلی شاه قاجار که باران شدت پیدا می کند در قبر ایشان شکافی پدیدار می شود و افرادی که برای تعمیر می روند، می بینند که یک سردابی است و و یک آدم خوابیده است و بدن سالم به تمام معنی. خبر را به طهران می آورند و به گوش فتحعلی شاه می رسد و او با جماعتی از علماء و اعیان حرکت می کند به سمت ابن بابویه، و شاه می خواهد خودش برود داخل سرداب و جنازه صدوق را ببیند بزرگان مانع می شوند و می گویند: شما نروید دیگران بروند و برای شما خبر بیاورند. فتحعلی شاه خودش وارد نمی شود، یکی پس از دیگری علماء و اعیان داخل می شوند و خبر می آورند و اخبار همه متفقا این بود که یک آقایی خوابیده است، کفن شده بوده است ولی کفنش ریخته و بدنش عریان عریان، فقط در روی عورت او به شکل ساتری عنکبوت تار تنیده است. و روی کفن ریخته شده و پودر شده، یک چیزی است مثل طناب پیچیده دور بدنش و گویا از همان ریسمان هایی است که دور کفن روی بدن می پیچیده اند. این بدن بلند قامت و بسیار خوش هیکل و زیباست، محاسنش حنایی است و دستهایش حنایی و کف پایش حنایی است و به ناخنش زردی رنگ حنا موجود است. این واقعه در سنه 238 هجری قمری اتفاق افتاده است یعنی 1158 سال قبل، چون اکنون در ماه رمضان سنه 1396 هجری میباشیم. فتحعلی شاه دستور می دهد آن سوراخ را بگیرند، و این قبه و بارگاه فعلی را بر مزار او بنا می کند. این مطلب را ما در اینجا از «روضات الجنات» خوانساری و «تنقیح المقال» مامقانی و «قصص العلمآء» تنکابنی و «فؤاید الرضویه» قمی نقل کردیم. آقا سید محمد باقر خونساری در «روضات» می نویسد: بعضی از افرادی که خودشان در معیت فتحلی شاه رفته بودند، به اصفهان آمده و برای بعضی از اساتید ما قضیه را شرح دادند. و شیخ عبدالله مامقانی در «تنقیح» می نویسد: مرحوم آقا سید ابراهیم لواسانی که ساکن طهران بود و خودش داستان را عیانا مشاهده نموده بود، در چهل سال پیش برای من نقل کرد که من خودم دیده ام. و مامقانی می گوید: این قضیه در نزد من جای تردید نیست. از زمان شیخ صدوق تا حال 1015 سال است و تا زمان کشف این واقعه 857 سال می گذرد.


۰ نظر ۱۷ تیر ۹۵ ، ۲۲:۱۱
اگر می خواهید اکانت تلگرام خودتان را حذف  کنید مراحل زیر را ادامه دهید


به ادرس   https://my.telegram.org/auth?to=deactivate   بروید صفحه ای  مثل تصویر زیر را میبیند


در محل مورد نظر شماره موبایل خود را که با اون شماره تو تلگرام هستین با پیش شماره ایران (98+) وارد کنید و next  را بزنید به صفحه


تلگرامتان یک کدی میاید آن را عینا کپی کنید و بیایید در صفحه باز شده محل مورد نظر ان راپست کنید


بعد یه سوالی به انگلیسی ازتون می پرسه یه جوابی بدین فرقی نیمکنه هر جوابی باشه درست یا نادرست بعد next را بزنید و در اخر باز دو گزینه میاد گزینه yes , delete my account را بزنید به همین راحتی اکانت تلگرام شما حذف می شود



۰ نظر ۱۶ تیر ۹۵ ، ۰۰:۰۰
اگر خواستید اکانت تلگرام خودتان را دیلیت کنید مراحل زیر را ادامه دهید


به ادرس   https://my.telegram.org/auth?to=deactivate   بروید صفحه ای  مثل تصویر زیر را میبیند


در محل مورد نظر شماره موبایل خود را که با اون شماره تو تلگرام هستین با پیش شماره ایران (98+) وارد کنید و next  را بزنید به صفحه


تلگرامتان یک کدی میاید آن را عینا کپی کنید و بیایید در صفحه باز شده محل مورد نظر ان راپست کنید


بعد یه سوالی به انگلیسی ازتون می پرسه یه جوابی بدین فرقی نیمکنه هر جوابی باشه درست یا نادرست بعد next را بزنید و در اخر باز دو گزینه میاد گزینه yes , delete my account را بزنید به همین راحتی اکانت تلگرام شما حذف می شود



۰ نظر ۱۵ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۸
سالهای نه چندان دور، عصر و زمانه ، زمان مادر شوهر سالاری بود اما حالا وضع خیلی خیلی فرق کرده حالا عصر عروس سالاری هستش اون هم یه سالار واقعی

امروز تو وب گردی خیلی تصادفی به موضوع خیلی جالبی برخوردم تو همه گوگل حتی یک مورد پیدا نکردم که مادر شوهری از عروسش بنویسه و گلایه کنه یعنی همه عروسها اینقدر خوب هستند که موردی برای گله کردن وجود نداره!!!

همه ما می دونیم  و با چشمهای خودمون تو خانواده خودمان ، تو خانواده فامیل هایمان ، دوستانمان می بینم که از دست عروس شان چه می کشند حتی هزاران مادر شوهر را می برند تو خانه سالمندان میگذارند و بعد هر روز تو خانه مادر زن جشن و شادی می گیرن

پس چرا این مادر شوهر ها ، مادر شوهر های که حتی از دیدن پسر خودشان محروم شده اند به خاطر اینکه عروس شان با پسرش دعوا نکند رنج دوری و ندیدن فرزند خود را به خاطر پسر ش تحمل میکند اما تو هیچ جای گوگل از مظلومیت این مادر شوهر ها چیزی نوشته نشده است خیلی تعجب کردم و خیلی فکر کردم که چرا از مظلومیت مادرشوهرهای که سالها از دیدن پسر خودشان محروم شده اند و تو کنج خانه سالمندان افتاده اند چیزی نوشته نشده است؟

بعد از خیلی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که این مادر شوهرهای مظلوم عمر و جوانی خودشان را برای فرزندانشان سپری کرده اند و هیچ زمانی فرصت نکرده اند که بروند سایت سازی یاد بگیرند بروند تلگرام و چت یاد بگیرند و حالا همه چی افتاده دست این عروسهای که همه چیز و یادگرفتن

و این عروسها هم دستشان درد نکند تا توانسته اند تو سایتها و اینترنت و تلگرام و .. از مادرشوهرهاشان  بدگویی کرده اند و متهم کرده اند

ایا این عروس ها خودشان فرزند پسر ندارند ؟!

آیا اینها خودشان روزی مادرشوهر نخواهند شد؟!

اگر اون روزی که خودشان مادرشوهر شدند عروس شان همان رفتاری را با آنها بکند که انها با مادرشوهرشان کرده اند چه حالی خواهند داشت؟

اگر مادر شوهر ها عروس شان را نمی خواستند و دوست نداشتند اصلا از همان اول عروس نمی آوردند توخونه

مادر شوهر عروسش را آنقدر دوست دارد که حاصل زندگیش و عمرش را همان فرزند عزیز اوست به عروسش میدهد  اما همین عروس اجازه نمی دهد مادر و پسر دقیقه ای هم را ببینند و دایم نقشه میکشد که و از مادر شوهر بدگویی میکند تا شوهر از مادرش زده شده و او را به خانه سالمندان بیاندازد ؟

یک مثال است که می گویند هر چه تو آش بریزی همان از اش بیرون میاد

صددرصد روزی هم میرسه که خود همین عروس ها را بچه هاشون ترد کنند اون هم چه تردکردنی !!

خوش به سعادت افرادی که در تنهایی و در همه حال خدا را بالا سر خود می بینند  و از خدا و از مجازات روزگار می ترسند !!


۰ نظر ۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۷:۲۶